Code by www.biv91.ir ---> جايگاه قرآن در سبك زندگي اسلامي كجاست؟
جايگاه قرآن در سبك زندگي اسلامي كجاست؟
 
نقش كلمات و مفاهيم قرآني در زندگي انسان‌ها

بعضي از كلمات حق حيات در زندگي انسان‌ها دارند و اديان الهي و غيرالهي موجود در سطح جهان، از كلمات به منظور بيان مفاهيم مورد نظرشان بهره مي‌برند. اصولاً پيوستگي در درك مطالب بسته به جايگاه كلمات و برداشت معاني دارد و موضوع ديگري كه مطرح مي‌شود اين است كه هر كلمه اصلي مي‌تواند كليد فهم چندين كلمه ديگر باشد و مفاهيم آن را نمايان سازد. مي‌توان عنوان كرد مدون‌ترين كلمات، جملات و مفاهيم به صورت طبقه‌بندي شده در كتب آسماني و بالاخص قرآن كريم وجود دارد و از آنجايي كه دين اسلام شعار تصويري ندارد، مي‌توان عنوان كرد كه شعارهاي اسلام كلامي است. واقعاً دليل نزول كتب آسماني توسط خداوند چه بوده است؟ 

شايد منشأ نزول كتب آسماني در ادوار مختلف تاريخي، تمايل عاطفي خداوند براي رستگاري انسان‌ها باشد. به نظر مي‌رسد اولين و فوري‌ترين كار براي شناخت قرآن، درك درست مفاهيم و كلماتي است كه مي‌توان از آنها به عنوان امهات ايدئولوژي و اعضاي لاينفك مباني اعتقادي اسلام ياد نمود. كلماتي همچون الله، طاغوت، معاد، فجور، تقوا، مؤمن، كافر، شهادت، فلاح، صالحات، صيعات، دنيا، آخرت، توبه و... مي‌توانند كليد شناخت ديگر مفاهيم باشد كه اگر ناديده گرفته شوند، واقعاً عاقبت انسان ناديده گرفته شده است. نكته ديگر اين است كه اساساً از نظر اسلام تنها وابستگي‌هايي ارزشمند است كه وارستگي ايجاد كند و وابستگي انسان‌ها به قرآن براساس وعده خداوند كه مي‌فرمايد: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ، براي انسان‌ها وارستگي از پيش تضمين شده‌اي دربر دارد كه مي‌توان گفت حيات قرآني منجر به فلاح خواهد شد و مؤمنان واقعي جزو رستگارانند. از ديگر مزيت‌هاي قرآن اين است كه عمل به اين برنامه مشترك، در جامعه اتحاد ايجاد مي‌كند و به اصطلاح «جامعه امتي» مي‌سازد كه اين وحدت، خطر سردرگمي‌ها و گمراهي افراد جامعه را كم مي‌كند و اين دست هزينه‌هاي جامعه را نيز كاهش مي‌دهد. پس در جوامع اسلامي، وظيفه فرد فرد جامعه اين است كه با زندگي توأمان با فرامين قرآني، جامعه‌اي مترقي بسازند اما متأسفانه عواملي وجود دارد كه مانع از پيوند انسان‌ها با قرآن خواهد شد. يكي از اين عوامل، اقدامات شيطان براي دوري انسان‌ها از قرآن است زيرا شيطان قسم ياد كرده كه انسان‌ها را منحرف كند و مانع از هدايت انسان‌ها شود و گمراه نمودن انسان‌ها، پيمان شيطان با خودش است. 

با نگاهي كوتاه به متون قرآني مي‌توان گفت، از منظر شيطان ظواهر انسان‌ها مهم نيست و بيشتر جهت انسان‌ها برايش مهم است. اگر انحرافي در شخص نبود، برنامه‌ريزي‌هاي شيطان آغاز خواهد شد و مادامي كه انحراف در شخص محرز شد، پيمودن مابقي مسير تباهي را به انسان‌ها واگذار مي‌كند و به تعبير قرآن انسان‌ها را رها خواهد كرد. 

اين موضوع بسيار حائز اهميت است كه براي هر خطا، انحراف و گناهي كه صورت مي‌پذيرد فقط تا يك فصل مشخصي انسان‌ها مي‌توانند به راه واقعي بازگردند و اگر بيشتر در اين منجلاب تباهي فرو بروند، بازگشت بسيار سخت و پرهزينه يا ناشدني خواهد بود و از طرفي شيطان نيز جسارت لازم را براي طلب توبه و رجعت الي الله از انسان مي‌گيرد و پذيرش اشتباهات براي انسان ثقيل خواهد شد. وقتي شيطان به جاي قرآن با انسان‌ها انس گرفت، كم‌كم تغييرات صورت مي‌پذيرد و شايد بي‌نظيرترين، مهم‌ترين و اصلي‌ترين اقدام شيطان در راستاي گمراهي افراد، ايجاد تغييرات جزئي در جهت آنها باشد. بيشترين همّ شيطان مصروف اين كار است زيرا جهت است كه به همه چيز معني مي‌دهد و جهت است كه همه چيز را بي‌معني مي‌كند، حتي بزرگي و كوچكي اعمال، معيار درستي آن نيست، بلكه معيار، جهت آن است كه آيا قربه الي الله است يا خير. اين تغيير جهت جزئي كه ابتدا سطحي و كم‌تأثير جلوه مي‌كند، پس از مدتي باعث بروز انحرافات فاحشي خواهد شد و اندك‌اندك افق‌ها به سمت ديگري سوق داده شده و خواسته‌ها در زندگي دستخوش تغيير مي‌شود و با همياري شيطان رجيم و نفس عماره، براي رسيدن به خاصه‌هاي شيطاني، اعمال شيطاني از انسان‌ها سر مي‌زند. در اين حالت شيطان يكه‌تاز ميدان مي‌شود و سرنوشت انسان همچون افساري در دست او خواهد بود. يكي ديگر از عوامل دور شدن انسان‌ها از قرآن اين است كه امروزه تمامي مسلمين واقعاً قرآن را، تنها برنامه تكامل بشري مي‌دانند اما به مجرد اينكه نقش قرآن در زندگي انسان‌ها كمرنگ مي‌شود و روزمرگي و سربندي امور دنيوي به سراغ افراد مي‌آيد، تدريجاً برنامه‌ها و وعده‌هاي قرآني از حالت كاربردي، راهبردي و رئاليستي، به حالت صرفاً محترم و ايده‌آليستي تبديل مي‌شود كه نهايتاً با دور شدن و انزواي نقش قرآن از زندگي بشري، تصور اجرايي شدن آن نيز محال تلقي شده و مشهود است كه اعمال و عقايد با هم انطباق ندارد و اين تضاد و مغايرت باعث بروز دوگانگي در انسان خواهد شد و رسيدن به هدف نهايي را ناممكن مي‌نمايد و آن مدينه فاضله آرماني و حقيقي كه مورد انتظار خداوند است به مدينه فاضله گمشده، خيالي و ماورايي تغيير مي‌يابد.
اولين نتيجه اين ساده‌انديشي‌ها اين است كه نقش قرآن از حالت همواره به هر از گاه تبديل شده و سپس از هر از گاه به هيچ‌گاه مبدل مي‌شود. حال آنكه كلمات و تصورات حباب آبند و اعمال قطرات طلا و بايد در وجود دنيوي انسان‌ها اين تصورات محقق شوند و اين يكي از مهم‌ترين اصول اسلام و تشيع است كه انسان‌ها بايد براي رستگاري خويش، آيات قرآن را بفهمند و عمل كنند، نه اينكه بشنوند و فقط نقل كنند. اين همان تأكيد اسلام و بالاخص تشيع است كه در قالب عمل به جوارح نمود يافته است، البته ممكن است لذايذ جاذب و جالب دنيوي انسان را مسحور خود كند و ظاهراً به انسان القا كند كه زندگي بر اساس قرآن محدوديت‌هايي ايجاد مي‌كند اما فراموش نكنيم قطاري كه از ريل خارج مي‌شود، ممكن است آزاد باشد ولي راه به جايي نخواهد برد و اين قيد و بندها، منتج به حفظ انسان‌ها در برابر وسوسه‌هاي خناس مي‌شود. 

گذشته از تفاسير و تشريحات فلسفي و ذهني مي‌توان با تمركز فكري و تعمق در عينيات و تجربيات نيز اثبات نمود كه اوامر و نواهي قرآن دلايل مسجل و ملموسي دارد كه از گمراهي و ابتذال انسان جلوگيري مي‌كند، مضافاً اينكه انسان‌ها به حكم فطرت تمايل به پرستش دارند و درك درست بزرگي پروردگار در جان انسان‌ها، مي‌تواند ديگر پديده‌ها را در چشمانشان كوچك جلوه دهد. در نتيجه خداپرستي و عمل به قرآن، انسان ساخته شده را به انسان سازنده و خليفه خدا روي زمين مبدل مي‌كند.
واضح است كه تولد و مرگ اجتناب‌ناپذيرند و بايد فاصله بين اين دو را زندگي كرد، بنابراين بهترين استفاده از زندگي، صرف آن براي چيزهايي است كه عمر و دوام آن، از خودش بيشتر باشد و ارزش هر چيز، به ميزان عمري است كه براي آن صرف مي‌شود. بهايي براي جان انسان جز بهشت نيست، پس نبايد به كمتر از آن فروخته شود.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : پنج شنبه 19 بهمن 1391 | 12:26 | نویسنده : علی خزایی |